عشق جذاب

پارت ۲۰

ویو النا

که یهو یه چی جلوی دهنم
رو گرفت و سیاهی



ویو کوک


تو شرکت داشتم با ته در بازه
باند حرف میزدیم که همش
فکرم در گیر النا بود دلم
واقع چجوری عاشقش شدم
کی اینقدر عاشقش شدم
که دلم براش تنگ میشه
ولی اون هم منو دوست داره
اصلا کینه بابام برام مهم نبود
فقط میخواستم النا رو داشته
باشم براش هرکاری میکنم
گفتم برم و یه سر بش بزنم با ته
خداحافظ کردم و به سمت عمارت رفتم

.
.
.
کوک :اجوما النا هنو پایین نیومده


اجوما : نه ایشون هنوز نیومدن پایین


کوک : یعنی چی (زود رفت به اتاق النا )


کوک : النا کجاستت؟(عربده)


بادیگارد :آقا ایشون تا ۱ ساعت پیش تو اتاق بودن (ترس)

کوک : خفه شو حتی عرضه نگهداشتن یه دخترم نداریننن(عربده)

کوک : برین به درک (یه تیر تو مفزشون خالی کرد )


ویو النا

چشمام رو باز کردم دیدم تو یا جای سیاهم شبیه انباری بود کی منو آورده اینجا اصلا اینجا کجاست دستامو بسته بودن که یهو در باز شد اون جئون بود اون اینجا چیکار میکنه منو
چرا به اینجا آورده دیدم اومد نزدیکم

جئون : چطوری خانم کوچولو(پوزخند)

النا : چرا من رو به اینجا آوردی(عصبی)

جئون : که انتقام بگیرم (حرصی)

النا : حق نداری در مورد پدر مادر من حرف بزنی فهمیدی اسمشونو به زبونت نیار با من چیکار داری (عصبی)


جئون :میخوام تورو از پدرت جدا کنم‌میدونی چجوری ......
دیدگاه ها (۱۴)

وایب اسمون(:

عشق جذاب

حمایت شه لطفا @felixff

لباس النا توپارت ۱۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط